تأملی در اصطلاح «کِّر دوویت» (خط داوود)
bishehderaz@
به قلم دکتر علی اصغر آذرپیرا
تأملی در اصطلاح «کِّر دوویت» (خط داوود)
شاید بارها، خواسته یا ناخواسته ، در تکلم روزمرهی خود از عبارات و اصطلاحاتی استفاده کرده ایم که ریشه و سرچشمهی آنها را نمی دانیم یا حداقل دربارهی ریشهی آنها تأملی نکرده ایم. واژهها، اصطلاحات و ضرب المثلها همچون الواح محفوظی هستند که تاریخ و فرهنگ گذشته را همراه با خود نگه می دارند. شاید برای ملتی که از اعصار گذشتهی خود سند یا نوشتهای در دست ندارند، زبان و فرهنگ مهمترین منابع برای شناخت آنها باشد. زبان و فرهنگ ارتباط متقابلی با هم دارند. فرهنگهای نسبتا مشابه، برخی از واژگان و اصطلاحات زبانهای مشابه دیگر را به راحتی می پذیرد. نمونهی این مسأله، اصطلاح «کِّر دوییت» است. بر اساس مطالعات میدانی، این اصطلاح در منطقهی وسیعی از زاگرس (از کردستان تا چهارمحال) کاربرد دارد. در منطقهی ما، این اصطلاح هنوز در میان عامهی مردم استعمال می شود؛ اما به راستی آیا تا به حال از خود پرسیده ایم که ریشهی این اصطلاح از کجاست؟ اصلا داوود کیست؟ کر (خط) داوود یعنی چه؟
داوود یکی از عارفان بزرگ اهل حق بوده که در قرن هشتم هجری می زیسته است. فرقهی اهل حق در قرن هشتم توسط سلطان اسحاق ساختارمند شده است. ساختار فرقهی اهل حق، در این قرن برگرفته از ساختار صوفیان در چند قرن قبل بوده است؛ یعنی یک نفر را به عنوان پیر فرقه، یکی را به عنوان دلیل فرقه و هفت تن را به عنوان خاندان فرقه انتخاب کرده اند. سلطان اسحاق، داوود را -که دوستش بوده- به عنوان «دلیل» فرقه انتخاب می کند. وظیفهی دلیل، هدایت کردن افراد برای گرویدن به اهل حق بوده است. به احتمال فراوان، داوود برای هدایت کردن زاگرس نشینان، به مناطق وسیعی از زاگرس مسافرت کرده است. داوود بنا بر اعتقاداتش، هیچ گاه ازدواج نکرده است. شخصیت پاک، تواضع، منش و کردار راستین داودد سبب شده هرکسی که ایشان را از نزدیک دیده است، اگرچه شاید به مذهبش نگرویده باشد، اما تحت تأثیر شخصیت ایشان قرار گرفته باشند.
در زبان ما از داوود سه ویژگی برجای مانده است: 1- کر (خط) داوود. 2- داوود زمودار (زمان دار). 3- داوود کو سوار.
کر یا خط داوود اشاره دارد به این رسم که هنگام امانت گذاشتن یا خرید و فروش چیزی، با چوب خطی بر روی زمین می کشیدند و سوگند می خوردند که این خط داوود ما بین طرفین باشد تا زمانی که مال به صاحبش برسد. از نظر قسم دهنده، آنچه در بین این خط قرار می گرفت از هر نظر در امان و محفوظ است و کسی حق دخل و تصرف در آن ندارد. این مفهوم هنوز هم بین ما رواج دارد؛ وقتی می خواهیم برای کسی آرزوی سلامتی کنینم یا بلا را از او دور بگردانیم می گوییم کر دویت اَ دورت.
فرقهی اهل حق تلفیقی است از اکثر ادیان باستانی ایران از جمله اسلام، زردتشت، بودایی و زروانیسم. در نگاه اول چنین به نظر می رسد که ویژگی زمانداری داوود از باورهای زروانیسم گرفته شده است. بر اساس باورهای زروانیسم، زروان، فرشتهی زمان است و با صفتِ اکرانه (بیکرانه) از او یاد شدهاست. از صفات زروان چنین پیداست که برای زمان، آغاز و انجامی متصور نشده و آن را همیشه پایدار و قدیم و جاودانی دانسته است. این نظر بنا بر رسم الخط «زمان» است. عقیدهی شخصی اینجانب این است که صورت صحیح آن، داوود «ضمودار» (ضمان دار) است؛ یعنی کسی که ضمانت می دهد. کسی که ضامن اموال و اشیاء است. در گذشته برخلاف امروز شیوه های ضمانت اندک بوده مثل یک تار ریش یا سبیل و یا خط داوود. خط حصار مانند داوود، در گذشته نقش یک چک یا سفته در دنیای امروز داشته است. ویژگی سوم داوود این بوده که یک اسب سفید داشته است. کو در گویش محلی ما معادل رنگ سفید است. نزد فرقهی اهل حق، روز یکشنبه به داوود تعلق دارد. امروزه بقعهای از داوود در پنج کیلومتری سرپل ذهاب به نام «کل داووت» وجود دارد که زیارتگاه اهل حق است...
ارادتمند شما/ آذرپیرا
دیدگاهها
اما درباره دین واعتقادشان تبلیغات ناشایستی می شود
در هر صورت بهتر است دنبال علم باشیم وبیشتر در دینی که هستیم تحقیق کنیم .حالا یه سرس از افراد به قول شما اشتباه میروند چه سود و ضرری به شما .
گاهی اوقات تحقیق اشتباه ادمو اذیت میکنه.
در این دین حتی فکر کردن به گناه هم گناه محسوب میشه .برو تا آخر
درسته و این نشان میده که پیشینه جایروند و سایر ایلات کرد از الشتر و لک های لرستان بوده که به این شهرستان کوچ کرده اند و سابقه ارتباط با اهل حق از آن زمان وآن دیار داشته اند حداقل به 30 نسل قبل برمیگردد و استفاده از این لفظ به همان تاریخ و آن جغرافیا برمیگردد.
همیشه تاریخ را باید بر اساس مستندات قابل دفاع نوشت نه بر اساس حدسیات، وصرف شنیدهها ... و در خصوص کر دوویت زموندار هم نمیتوان به ضرس قاطع چیزی گفت.چون این یک باور بوده که ریشه در اعتفادات مردم مادارد. هر ملت یا قومی دارای رب النوع هایی بوده اند وخودما ایرانی ها در ادوار بسیار دور از این الهه ها زیاد داشته ایم چه بسا دوویت زموندار هم یه موکل از جنس نگهبان ومراقب بوده باشد. البته این هم حدس بنده است...والله یعلم
جناب دكتر ما بايد بيشتر تحقيق در اين باره داشته باشيم چرا كه داوود كو سوار(cow در انگليسى نيز به به معناى گاو است) به معناى داوود گاو سوار كه زمين بر روى شاخ گاو قرار داشته و داوود به عنوان خدا سوار بر گاو و ناظر بر اعمال زمين بوده و اين افسانه كهن ترين افسانه دنيا (حتى خيلى قبل تر افسانه گيلگمش)و با شكل گيرى اولين تمدن دنيا در گوبگلى تپه در كردستان تركيه با 12000 سال قدمت( نه قرن هشتم هجرى) جهت اجراى هرچه بهتر قوانين شهر نشينى شكل گرفت كه اين تاريخ همزمان است با آيين ميتراييسم(كه يارسان نيز همان آيين است) اما متاسفانه دستهايى براى از بين بردن اين آيين و افسانه دست به تحريف تاريخ و واقعيات اين آيين عزيز زده اند.
و همچنين داستان على الله از اين قرار است كه اسلام چون به سرزمينى وارد ميشد مردم اون سرزمين يا بايد جزيه ميدادند كه آيين خود را حفظ كنند يا به اجبار اسلام را قبول ميكردند اما در اين ميان مردم يارسان با زيركى خاصى هم از دادن جزيه(باج) در امان ماندن و هم آيين خودشون رو حفظ كردن به اين شكل كه گفتند ما اسلام را ميپذيريم اما على خداى ماست.
1- از اینکه فرصتی نیست تا به موقع به پیامها پاسخ بدهم پوزش می طلبم.
2- دست به قلم شدن و نوشتن یعنی خود را در معرض نقد و نظر قرار دادن. کسی که جسارت نوشتن دارد باید شهامت پذیرش نقد و نظر هم داشته باشد. نوشتن بدون نام و نشان یعنی تیر در تاریکی افکندن؛ اگر به هدف خورد که فبها المراد و اگر هم نخورد چیزی از دست نداده؛ چرا که مجهول الهویه است!
3- این سایت، یک سایت عمومی است با مخاطبانی از اقشار مختلف جامعه با علایق و سلایق متفاوت. بد نیست مدیریت محترم سایت با طرح سوالی در گوشه ای از سایت در این باره آماری استخراج نمایند. پاسخ دادن به نیاز تک تک چنین مخاطبانی کمی دشوار است.
4- این نوشته بخشی از یک کتاب است با عنوان «میراث پشتکوه» که اگر فرصتی و فراغتی دست داد انشاء الله به چاپ خوهد رسید. در آنجا با تفصیل بیشتری به این موضوع پرداخته شده است.
5- بادر فرهیخته جناب آقای رضا صحرایی: از این شش ویژگی (صوت خوش، موی کم پشت و ...) و ده خصلتی که دربارهی حضرت داوود ذکر کرده اید، کدام یک با نشانه های موجود از داوود مورد نظر ما همخوانی دارد؟
6- کارشناس محترم تاریخ: این حرف شما «در منطقه ماباورهایمان هیچگاه مبتنی بر ایینها واعتقادات دراویش وصوفیان نبوده است»؛ بر چه اساسی گفته شده؟ ما نباید بر اساس وضع موجود، دربارهی وضعیت پنج قرن پیش حاکم بر این منطقه داوری کنیم. هر عصری شرایط ویژهی خودش را داشته و دارد. سلجوقیان بنا به دلایل عمدتا سیاسی در ایران باعث دامن زدن به فرقهگرایی شده اند. ما هم خواه نا خواه از این مسأله متأثر شده ایم؛ اما نسبت به مناطق دیگر بنا بر دلایلی از جمله دوری از پایتخت، عدم مراوده با بزرگان و درباریان، نبود تمدن شهری جریان ساز در پیرامونمان، کوهستانی بودن منطقه و ...به مراتب کمتر تأثیر پذیرفته ایم. در حدود همین دوره فرقه ی «قلندریه» که شهره میر قلنر نیز منسوب به آن است، رواج داشته است. فرقه ی قلندریه دارای آداب و رسوم خاصی بوده (از جمله تراشیدن سر و ریش و سبیل و ابرو، عدم توجه به ملامت مردم و...) اگر فرصتی شد در این باره مطلبی خواهم نوشت. ساکنان گذشتهی منطقهی ما مردم یکجانشینی نبوده اند بلکه کوچرو بوده اند و از مناطق دیگری جهت گذراندن زمستان و امرار معاش وارد این منطقه شده اند. برخی از طوایف از سمت کوهدشت و برخی حتی از منطقهی کرکوک و موصل وارد این منطقه شده اند. هر کدام از این مهاجران با خود رسوم و آیینهایی آورده اند که به تدریج و در طی قرنهای متمادی در همدیگر هضم شده اند و عصارهی آن اکنون برای ما مانده است. ضمن اینکه در این قرن فرقهی علی اللهی در منطقهی زاگرس صاحب نفوذ و قدرت بوده.
با احترام/آذرپیرا
به نظر میرسد که مطلبتان دارای اشکال است چرا که تحقیقتان کامل نیست و داوود و سلیمان و الحق و جایگاه آنها را خلط موضوع نموده ای
اگر در سایتها کردوویت را سرچ کنی هیچ اثری از آن نیست و بحث شما از روی ظن است و نه واقعیت/ از شما انتظار بیشتری میرود متخصص!!!!!!
دارای کتاب آسمانی به نام «زبور» بوده و از ذریه اسحاق (ع)است.
حضرت داود در روایات اسلامی فرزند ایشا بن لاوى بن یعقوب است.
داود (ع) داراى نوزده فرزند بود که از میان آنها سلیمان (ع) جانشین او شد.
حضرت داود"ع" یکصد سال عمر كرد، كه چهل سال از آن را حكومت نمود.
حضرت داود(ع) بسیار خوش صوت بود، به طوری كه وقتی صدایش به مناجات بلند میشد، پرندگان به سوی او می آمد ند و حیوانات وحشی گردن می كشید ند تا صدای دل نشین او را بشنوند، او كوتاه قد و كبود چشم و كم مو بود، در میان بنی اسرائیل و در پیشگاه طالوت فرمانده شجاع و با ایمان لشكر بنی اسرائیل، دارای موقعیت عظیم بود
در قرآن، در آیه ۱۵ تا ۲۰ سوره ص، خداوند داوود(ع) را با ده خصلت ارجمند می ستاید، حتی به پیامبر اسلام(ص) سفارش كرده كه در برابر گزند مخالفان و بد خواهان همانند داوود(ع) صبر و مقاومت داشته باشد.
در آیه نخست (آیه ۱۷ ص) چنین آمده: «اِصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ. [۱۴]
ای پیامبر! در برابر آن چه مخالفان می گویند شکیبا باش و به خاطر بیاور بنده ما داود(ع)را كه صاحب قدرت، و بسیار باز گشت كننده به خدا بود.»
این خصال عبارت است از:
۱. صبر و مقاومت.
۲. مقام عبودیّت و بندگی.
۳. قوّت و قدرت معنوی و جسمی.
۴. بازگشت و رجوع مداوم به خدا، و رابطه تنگا تنگ با خدا.
۵. كوه ها در تسخیر او بود ند و با او صبح و شام تسبیح خدا می گفتند.
۶. پرندگان در تسبیح خدا با او هم آواز میشدند.
۷. آنها نه تنها در آغاز كار بلكه در همه احوال، با تسبیح او هماهنگ می شدند.
۸. داشتن حكومت استوار و مقتدرانه.
۹. علم و دانش سرشار كه مایه بركات است.
۱۰. منطقی گویا، و بیانی لطیف و شیوا.
در روایات آمده است:
حضرت داود(ع) چهل روز گریه كرد، و از خداوند خواست كه وسیلهای برای او فراهم سازد كه از بیت المال مصرف نكند، خداوند هم آهن را بر او نرم كرد، او هر روز با آهن یك "زره "می ساخت و به هزار درهم می فروخت، بدین ترتیب درسال ۳۶۰ زره ساخت و به ۳۶۰ هزار درهم فروخت، و ایمگونه از بیت المال بی نیاز گردید.
ویژگیهای حضرت داود(ع) آن است كه خداوند مقام رهبری و حكومت داری را به ایشان داد.
خداوند می فرما ید: «یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ؛ ای داود! ما تو را خلیفه ( نماینده) خود در زمین قرار دادیم، پس در میان مردم به حق داوری كن.»
نکته دیگر اینکه این داوود اهل حق که دکتر آذرپیرا از آن یاد کرده با داوود پیغمبر"ع" متفاوت است ایشان از بزرگان یارسانی و اهل حق بوده است و باورهایی درمورد ایشان بین مردم کرد ولک وجود دارد.
که با پرتاب سنگی با فلاخن که بر فرق سر جالوت نشست اورا به هلاکت رساند.
خیلی خرسندم که بیشه دراز انسانهای وارسته و بافرهنگ و تحصیل کرده ای دارد البته احتمالا کسی از ما نداند که برادر عزیز عیسی نصراللهی اخیرا صاحب سبک و قالب شعری جدیدی بنام گریزلووپ شده اند و در روزنامه استان هم مطلب زده شده و این مایه بسی افتخار نه برای بیشه دراز بلکه برای کل استان ایلامه و در حال حاضر برادر نصراللهی در تهران برای ثبت نهایی قالب جدید شعری به آنجا رفته اند بارک الله و احسنت به همه بچه های بیشه دراز
1- اول اینکه، نظر متفاوت دادن -آن هم از نوع محترمانه!- به هیچ وجه گستاخی و جسارت نیست. نشان از بلوغ فکری شماست. بنابراین نیازی به بخشیدن من نیست! از اینکه نظر داده اید یک دنیا سپاسگزارم.
2- جناب «با احترام»: در اهل حق بودن داوود شک نکنید. گرهی را که با دست باز می شود چرا به دندان واگذار کنیم. در همین روزگار، در میان اهل حق، روزهای یکشنبه متعلق به داوود کبودسوار است. در این روز یک سری ادعیه خوانده می شود. رسم نیاز دادن را به جای می آورند. برای داوود قربانی می کنند و نماز می خوانند.
3- در کتاب مقدس اهل حق، از داوود نام برده شده است...
4- محل تولد داوود کوسوار مرز بین عراق و ایران (منطقه ای در کردستان) بوده، اما محل تولد داوود یهودی منطقه ای بین شام و مصر! بوده. به نظر شما، شهره شدن کدام شخصیت در مناطق ما با توجه به امکانات ارتباطی آن زمان، پذیرفتنی تر است؟
5- دربارهی نسبت دادن داوود به سلیمان یا برعکس: اول اینکه سلیمان پسر داوود است. پس داوود سلیمان اشتباه است اگر باشد باید گفت سلیمان داوود. دوم اینکه یک ویژگی در زبان وجود دارد که من اسم آن را گذاشتهام «معلوم سازی مجهول»؛ این حس در تمام ادوار زبان وجود داشته و دارد. یعنی هر کس به فراخور توان و دانش و اطلاعات خود، سعی می کند مجهولها را برطرف کند. مثلا در یک دوره ای برای شخصی، هویت داوود مجهول بوده و در عین حال اطلاعات نصفه نیمهای از داوود و سلیمان داشته است. چسباندن سلیمان به داوود توسط چنین شخصی یعنی برطرف کردن یک مجهول اگرچه اشتباه هم باشد. وقتی بدین گونه مجهولی، معلوم می شود تا مدتها حس کنجکاوی و دانستن در میان کاربران اقناع و اشباع می شود و کسی سراغ آن مجهول نمی رود. معلوم سازی هم عمدتا به چند شیوه انجام می شود یا انتساب صفت مثل شهر میر قلنر (قلندر) یا انتشاب به پدر مثل داوود سلیمو. لازم به توضیح است که در گذشتهی نه چندان دور، خواندن چند نوع کتاب در مناطق زاگرس نشین مرسوم بوده و هنوز هم شاید در بعضی خانه ها نسخ قدیمی چنین کتابهایی یافت شود از جمله: فلک ناز نامه از تسکین شیرازی شاعر قرن نهم. کتاب پیشگوییهای شاه نعمت الله ولی که براساس آن هم طالع بینی می کرده اند و هم پیشگویی. و کتاب تاریخ سلیمان پیامبر که با توجه به افسانه ها و اسطوره هایی که دربارهی زندگی سلیمان وجود دارد، به نظر می رسد خواندن چنین کتابی، از نوع خواندن یک رمان تاریخی یا یک دیدن یک سریال هیجان انگیز تلویزیونی بوده.
6- برادر کریمی خاص؛ ضمن تشکر از شما
رنگ سفید در باورهای دینی ما یک رنگ مقدس است. رنگ اسب بیشتر ائمه سفید بوده از جمله ذوالجناح امام حسین (ع)، براق حضرت مهدی (عج) و.. . انتخاب اسب سفید برای ائمه و عارفان یک انتخاب طبیعی بوده.
من عین اصطلاح شما یعنی «کر سلیمان بن داوویت ع» را تا به حال از کسی نشنیده ام. ضمن اینکه این یک قانون زبانشناسی است که همیشه برای داوری، «لفظ معیار» را در نظر می گیرند نه کاربرد یک یا چند نفر.
چگونه سر ز خجالت بر آورم بر دوست/ که تحفه ای به سزا بر نیامد از دستم (حافظ)
در پناه آن یگانهی لایزال
اصطلاح "کاو سوار" را بسیار از زبان بزرگترهایمان شنیده ایم به عنوان لقبی از القاب جناب امام زاده ابراهیم قتال(ع) به دلیل داشتن اسب سپیدی که به آبی می زده و نشان از اقتدار و رزم آوری ایشان بوده است.
ضمناً بسیار از بزرگترهایمان شنیده ایم که: کرّ سلیمان بن داوویت (ع) کیشایه! که با احتمال بسیار زیاد، مربوط به سلطنت آن حضرت ، بر جن و انس و حیوانات می باشد و برای حفاظت در برابر انواع بلیه، ذکر می شود.
اگر جناب دکتر آدرپیرا، توضیحی درباره این دو مورد ، ارائه بفرمایند، سپاسگزار خواهیم شد!
ایشان کر دوویت سلیمو را بعنوان فرهنگ عامه یادآور شده است،چنانچه منظور حضرت داوود پیامبر باشد باید دقت شود که حضرت سلیمان فرزند حضرت داوود است پس نمی توان اول نام پدر وسپس نام فرزند را ذکر کرد ومطلب آقای دکتر آذرپیرا به واقعیت مسئله نزدیکتر است!
و اما برای سرگرمی، قبلا یک اس ام اس برای کر داویت با این مضمون منتشر شده بود که :
کر داویت خطی است فرضی که بدور فرد کشیده میشود واو را در مقابل بلایای ارضی وسماوی حفظ می کند!
با سلام جناب با احترام... با تشکر اگر اسم خودتون مینوشتید شما چه ضرری متحمل میش
جناب دکتر آذرپیرا از اینکه اینگونه مطالب را میبینم و میخونم هم خوشحال میشم هم نگران خوشحالی بابت اینکه عزیری مثل شما هنوز هم هستن اینجور مطالب را واکاوی کنند و تاریخچه بعضی کلمات و رسم و رسوم نه چندان دور بیشه دراز را بازگو میکنند و نگرانی از اینکه خیلی زود همه چیز فراموش میشن و شاید الان دیگر کسی از این جور جمله ها و سنتها استفاده نکند بسیار زیبا و آموزنده بود موفق باشید