فردایی سعادتمند
باتشکر از سرکار خانم ماندانا ملکی
نقش نام نورانیت بر کتیبه ی دلم تا بیشمار روزگاران باقیست و دستان پینه بسته ات در دهه ی شصت و هفتاد سندی بود هم بر مادر و هم بر پدر بودنت برای ما// تقدیم به روح پاک و کبریایی مادر عزیز و سراسر خوبیم:
فردایی سعادتمند
به جرم عشق تو دارم ، نگاهی تا ابد در بند
و با این بند خواهم ساخت فردایی سعادتمند!
همان آینده ی خوبی که روزی آرزویم بود
همان فردای شیرین و همان فردای بی مانند
که روزی خواهد آمد تا، ببویم غنچه هایت را
و بردارم ازآن لب ها، سبد هایی پر از لبخند
خوشا آن صبح رویایی بیاید تا به عشق تو
ببخشایم تمام لحظه هایم را سخاوتمند !
دریغ از من نکن عشق و نگیر از من نگاهت را
که صدها داستان دارم،از آن رویای بی مانند!
شبی تنها و تنها رفت ،نگاه من به دنبالش
از آن شب ابر چشمانم ،غریب و سخت می بارند!
ماندانا ملکی
دیدگاهها
که پر از گل بکنم هدیه به تو
غافل از آنکه تو خود ناب تری
یک جهان گل بخورد غبطه تو.
سلام و درود و رحمت واسعه الهی بر این مادر مهربان ما و همه رفتگان بیشه دراز
زیباترین خطاب “مادر جان” است
“مادر” واژه ایست سرشار از امید و عشق
واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید
سلام خدا بر همه مادران
طاقتم طاق شـــــد از دوری رویت مـــــــادر
رشته عمر مــرا بود سر مــویت مــــــــــادر
تا تـــو بودی به گـــل روی تــو خرسند بودم
زنـــــده بودم همــــه عمــــر به بـــویت مادر
باغ امیــــد کـــه سر سیـــری و شــادابـــــی
می مکــید آب صفــــا از ســــر جویت مادر
رفتی و جــای تـــو خالیست به کاشانه مــــا
بهــــر دیـــدار تو آیـــم بســـویت مـــــــــادر
قـــدح باده مهـــرت بــــــه کفــم خالی مـانـد
ریخت یکبــــاره چــرا شهـــد بسویت مـــادر
بستـــه بـــر لوح دلـــم نقش فـــدا کــاری تو
جـــان بقـــربان تــــو و خوی نکویت مـــادر
گـــو ضیــا مرغ دل از شوق لقایت خواهــد
پــــر کشـــد همچو هما بر سر کویت مــادر
سپاس میهمان عزیز عالی بود
سلام برادر شیخی آره راست میگی اما باید هم از همین جاها شرع کرد و یاد بگیریم.نظری قابل پخش و اثر گذار هست که نویسنده آن معلوم باشد.. با تشکر
الکلام یجرالکلام ، اگر منظورتان سر کار گذاشتن دیگران و جویا شدن نظریه بعضی از بینندگان و... با طرح انتقادی نامعقول ،با قیاس مع الفارق و غیر ه است ، جوابیه فعلی و آتی دوستان برای جنابعالی کافی است .
والا این ره که میروی به ترکستان است.
مطالب شما به گونه ای است که منظورتان را آشکار نمی کند!
مضامینی مانند: «مادر کم نظیر» «کار شما آقا نبی مصداق بارز استفاده شخصی و مصادره نام بزرگ بیشه دراز به نفع خود و خانواده
محترمتان می باشد» « اینقده فقرعاطفیتان رو
فریاد نزنید» «پدر بزرگوار ومادر پاک سیرت شما»
گرچه بقول استاد نصرالهی نظرات شما ارزش این همه قلم فرسایی نداشت! لکن حقیر در جوابتان نکاتی را به عرض میرسانم.
1- سایت خصوصی است و با هزینه شخصی اداره می شه و بخش زیادی از وقت این عزیز باغیرت صرف اداره ی سایت می شه.
2- شما هم یه سایت بزن هرچی دل تنگت می خواد درباره بزرگانت و بیشه دراز مان بنویس.
3- در صورت عدم توانایی در راه ندازی سایت، اگه مطلبی راجع به بزرگان مورد نظرت داشتی همانند حقیر و دیگران برای نبی بفرست تا منتشرکنه!
4- برداشت حضرتعالی از اصطلاح "مصادره" چیه؟
5- راستی نبی کجای بیشه دراز رو مصادره کرده؟ عزیزم همه بیشه دراز مال شما! خوبه؟
6- آری با گذشت عمر این خلا عاطفی بیشتر حس می شود و روز به روز هم بیشتر می گردد از این رو برای پر کرن این خلا عاطفی به گذشته هامون رجعت می کنیم اشتباه نکنم شما مثل ما به فقر عاطفی نرسیده ای!(بدلیل جوانی)
رحمانه ودرمواردی بی ادبانه جواب من را داده اند.
جناب آقای بیگزاده وسایر مراجعه کنندگان به سایت!1-آیا دربین کامنتهایی که در جواب بنده نوشته شده است حتی یک مورد هم مواضع ونظرات من راولو به صورت بخشی نگری،تائیدنکرده
است؟اگر چنین است چرا نمایش داده نشده؟
2-اگر چنانچه آقای بیگزاده عزیز تنگ نظری را کنار
می گذاشت وکامنتهای قبلی بنده را نمایش
می داد مطمئنا هر گز شاهد این چنین
بر خوردهایی با نوشته بنده نبودیم3-دوستان!
عزیزان!هم ولایتیها!حرف اصلی بنده این است که
اگر چنانچه این سایت شخصی هست وجهت
استفاده موارد خاصی شکل گرفته است(که هیچ
گونه مشکلی هم ندارد)پس چرا از یک اسم عام
ومشترک(بیشه دراز) که متعلق به تمام بیشه درازیها ست استفاده شده است؟وقتیکه در جواب
بعضی از منتقدان ،آقای بیگ زاده مینوسند که
سایت شخصیه،حرصم میگیره که اگه سایت
شخصیه چرا از اسم بیشه دراز استفاده شده؟
آقای بیگ زاده عزیز!دوست واقعی کسی نیست
که فقط وفقط از تو تعریف وتمجید کند بلکه آن
کسی است که دوستانه ودلسوزانه
انتقاد هم بکند.
در پایان ضمن آرزوی روزهایی شاد وخوش و
توأم با موفقیت برای تمامی بیشه درازیهای
عزیز ،بر خود لازم می دانم که درود بفرستم
به روان بزرگمرد ایل وتبارم ،مرحوم شاه عباس
بیگ زاده وهمسر پاک سیرت ایشان .
خداوند همه مارا ببخشد.
سلام حیف است که وقت خود و دیگران را با قلم فرسایی با شما هدر بدم اما چون شما هویت نداری و مجعولی مجبورم بخاطر اینکه پاسخت بدم کامنت بی مفهوم و بی معنیت را پخش کنم
1.به وحدانیت خدا یک نفر کامنت شما را تایید نکرده بلکه من همه کامنتا که سراسر انتقاد از شما بود پخش نکردم و بعضی از کامنتا را بنا به خواهش دوستان و کمی اصلاح پخش کردم واتفاقن خیلی از دوستان نظراتی نوشته بودن که من نخواستم پخش شوند.
2.شما اصلن وجود نداری یعنی معلوم نیست کی هستی که نظر بدی و من هم باید پخششون کنم خیلی افراد کینه توز هستند که از الفاظ بد استفاده میکنن و نظر میدن اینکه من پخششون نمیکنم تنگ نظریه؟؟
3.یارو اسم مغازش میزاره ولی عصر یا صاحبالزمان یا اسامی دیگه آیا مصادره کردن این اسامیه منم اسم سایتم گذاشتم بیشه دراز ودر مورد همه بیشه دراز هم صحبت میکنم// خدای نکرده نفهم که نیستی یا نمی فهمی یا یک دشمن دوست نما هستی که خودت را به نفهمی میزنی.
4.آخرین پاسخی بود که بهت دادم اگه میخای بیشتر حرف بزنیم بیا مغازه و یا زنگ بزن و یا خودت را معرفی کن//
5. موفق باشی
روح این بانوی فداکار ومتدین شاد ودر جوار رحمت الهی از نعماتش متنعم باد که برای مرحوم دائی ام نه فقط یک همسر بلکه یار وهمراهی باوفا بود.
( نوشته کسی که بی خردانه مدیر سایت را که با هزینه شخصی خودسایت را اداره می کند به مواردی متهم نموده که بعید میدانم خودش هم معنی ومفهوم آنرا بداند، قابل وارزش این همه قلم فرسایی را ندارد که جواب فقط سکوتست )
هدف هم این که نسل امروزی سپاسگذار وضعیت رفاهی و ...فعلی باشند.
یکی از بزرگان می گفت این مرحومه ، در منزل خودصنعت رنگ کردن بند قالی و جاجم و..، آ ن هم به روش دستی و سنتی داشت.
چون مرحوم شاعباس شخصیتی فرهنگی مذهبی بودندو بیشتر دنبال حل اختلاف مردم و.... بودند، بخش مهمی از تامین امرار معاش خانواده بوسیله مرحومه تامین می شد.
همه زنان روستایی زندگی با مشقتی به سهم خود داشتند، ولی مرحومه در غیاب همسرش و فرزندان گاها" جوابگو مشتریان دکان بودند و هم امورات خانه داری آن زمان انجام می داد.و....
روش رنگ کردن بندهای پشمی وکاموایی کار طاقت فرسایی بود، چه بسا بامشاهده این خاطره فرزندان عزیزش، اشک های مروارید گونه ای به یاد آن همه تلاش و... ازگونه های پاکشان سرازیرشود.
( چاره چیست خودم هم نارحت میشم)
باگذاشتن 3تا4 دیگ بزرگ برروی آتش پر حرارت هیزم کلون ،خصوصا" در فصل تابستان و پائیر گرمسیری و نزدیک شدن به دیگ ها جهت چرخاندن بندها و بیرون آوردن بندها ی رنگ شده و.... کار همه زنی نبود.و تحمل سوختگی دست وپاو...
این قدر رنگ معصوم این مرحومه بر اثر حرارت آتش سرخ می شد که معلوم نبود این سرخی ناشی از رنگ قرمز دیگ هایا آتش است...
اما این سختی در سال 1359 با رفتن مرحوم شاعباس به دیار حق، دو چندان شد.
تعداد عائله قد و نیم قد و فقر مالی وضعیت جنگ آوراگی و فرار از روستا و.... ، شاید وصف آن بیشتر صلاح نباشد و ناراحتی بازماندگان مرحومه تازه تر می کندو....
از سال 1359 تا سال های اخیر در واقع تا موقعی که بچه های یتیم بزرگ نمود و یکی و یکی تشکیل زندگی دادند و بعضا" دنبال کاراداری و شغل آزاد رفتند، همچنان نقش پدری در تربیت و راهنمایی و کمک کار معیشتی فراموش ناشدنی برای فرزندان داشتند.
بنده حقیقتا " معنی واقعی "" آسودگی عدم ماست"" یا (( الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله )) در این بانوی فداکار و امثالهم احساس نمودم و قطعا" در دید اقوام در حد معروف بودن و نمونه.
بعد از سرو مان گرفتن بچه هایش ، بازهم به فکر نوه ها بود و رابطه نوه ها با ایشان مانند شمع و پروانه بود، که در ذهن آنهاdelete نمی شود.
خوش اخلاقی و فامیل دوستی ایشان کم و بیش دوستان ذکر نموده اند.
یک بخش هم مهمان نوازی ایشان در پذیرایی از مامیل ها( خریداران همیشگی دکان) است که وصف آن وقت گیر است .
در عین دلسوزی مادرانه در مقابل مصیبت ها ، صبر وصفت مردانه داشت ، چون خودش بلاکش دوران بود.
مثلا" در غم ازدست یکی از داماد های فداکار و پرتلاشش بنام مرحوم رضا عبدالی، آن هم بایتم شدن چند بچه قد ونیم قدو..آن شادوران،برای خانواده مرحوم رضا لنگر آرامش بود و...
همچنین در شهادت برادر زاده اش می توان گفت لنگر آرامش برای برادرش و.. بود.
حیفم آمد قسمتی از فداکاری چنین زنان رزمنده پرور دیارمان نگم.
وقتی هدف خیر و خدا و خلق خدا پسند است ، به قول اقوام لک دوست داشتنی مان:
هرچه موشن // بیلا بوشن.
یاعلی مددی
انصافا " سایت آقای بیگ زاده همه خوبیها ویشه راز منعکس نموده و نمایند ، نه فقط خانواده خود.
نمونه:
1) معرفی وضعیت تاریخی ، جغرافیایی و.... روستا که تا بحال بی نظیر یا سابقه نداشته است.
2) معرفی قدما و پیشکسوتان روستا با درج عکس های تاریخی و آشنا شدن نسل جوان و...
3) رسم معمولی دنیاست گه به مناسبت خاصی نظیر یاد آوری شعری . حادثه ای. سالگردی . درج عکسی قدیمی. مراسم فاتحه خوانی و... یادی از عزیران بشه و بینندگان کامنت های در خوبی های آنان ارسال نمایند ، درصورتیکه کارمنت های ارسالی باعث موارد منفی و... تشخیص داده نشود قابل درج در سایت می شوند .
چون مسئول سایت نسبت بافرد دارد به نظر جنابعالی مصادره است؟؟
اصلا" اینطور نبوده و نیست.
اخیرا" یکی از بزرگان بالویی بنام مرحوم علی کرم چوبین به رحمت ایزدی رفتند . بیندگان سایت زحمت چندین کامنت در مدح این بزرگوار گمنام کشیدند وآقای بیگ زاده زحمت کنترل و نظارت و.. کشیدندو درج کردند.به نظر جنابعالی این مصادره خوبی های برای ایل و دیارمان است یا نفع مادی خانواده صاحب سایت ؟؟؟؟
خداوکیلی تا کنون در هیچ محفلی و روزنامه محلی و سایتی نه در میان رضا و بالویی ، چنین مدحی از آن مرحوم نشده بود و شایسته است اقوام به بهانه درگذشت همولایتی ها و آشنایان ابراز لطف و احساسات و ارسال خاطرات خود نمایندو.... ، کجای این مشکل دارد ؟؟؟؟؟؟؟؟
مرحومه بانو گوهر ملگی یکی از اهالی این دیار است ، شایسته درج چند کامنت در مدح ایشان ندارد؟؟ چون سایت متعلق به فرزند اوست ؟؟؟؟
خدای نکرده اگر یکی از وابستگان و محبوب جنابعالی هم به مناسبتی خاصی در سایت مطرح شود ، باز هم ببندگان سایت ادای وظیفه می نمایند، چه بالویی باشد چه رضا و...
آیا این هم مصادره به نفع خود حساب می نمائید؟؟
همچنین اخیرا " سالگرد مرد مخلصی از خاندان بزرگ ملکی بنام مرحوم جهانگیر ملکی بود و بینندگان سایت هم ابراز لطف نمودند و در مدح و رثای و خصوصیات فردی آن مرحوم کامنت های ارسال کردند و...
همینطور در مدح آن معلم بزرگوار بنام مرحوم هیوری که در سانحه دلخراش تصادف جان به جان آفرین تسلیم نمود و..بازهم مصادره به نفع آقای بیگ زاده است.
اطلاع رسانی در برگزاری کم نظیر یاد واره شهدای ویشه راز شامل بالویی و رضا و تحمل گله مندی و.. چرا پیام من درج نکردی و.... امثال جنابعالی و..، نظیر این زحمات چه نفع مادی دارد؟؟باز هم مصادره است ؟؟؟
ذکر محاسن معلمین و خاطرات تعلیم و تربیت در زمان های گذشته و .... جهت آگاه نمودن نسل حاضرو یادآوری خاطرات و.... ، بازهم مصادره به نفع خانواده بیگ زاده است ؟؟؟
حتی زحمات رانندگان قدیمی نسل اول روستا ویاد خاطره زحمات و خدمات آنهاو ...
و ذکر همه خوبی های روستا اعم از قرض دادن . حل وفصل محلی و سابقه مذهبی و...............
باز هم مصادره برای فرد یا خانواده خاصی تلقی می فرمایید.
فعالیت سایت در ابتدای راه است ، در واقع این چند ماه وسالی است که شروع به فعالیت نموده است اگر کمی صبر داشته باشید خوبی های همه ی ولاتمان و شخصیت های برجسته و گمنام روستا نمایان و به مناسبت های خاصی در سایت درج میشود .
طبیعی است اگر خانواده و اقوام کامنت کمتری ارسال کردند . مثلا"در مجموع برای یکی 10 مورد در مدح فرد مورد نظر ثبت شد و دیگری بخاطر خصوصیات فردی و.....20 مورد ثبت شد، دیگر انصاف نیست ، آقای بیگ زاده متهم به مصادره ویشه راز نمائید. (ازلحاظ مادی روستا فقیر است ولی از لحاظ معنوی ثروتمند ترین ، مصادره معنوی به نفع روستا بوده در سایت ونه فرد)
ظاهرا " نارحتی جنابعالی از این است که چرا چند مورد کامنت در باره مرحوم شاه عباس وچند مورد درباره متعلقه ایشان درج شده است ، تعداد کامنت ها به خاطرات بینندگان و عملکرد شخص بستگی دارد ولاغیر.
حالا جنابعالی کلاه مبارک خودتان قاضی کن ، به متد خوشه ای یا میدانی ،از افراد روستا یا طوایف همجوار به نحوی که صلاح میدانید نظر خواهی فرما
آن موقع نتیجه می گیرید یا نظر جنابعالی احساساتی است ، یا درج کامنت ها به منظور کسب منافع و مصادره سایت و...،
اما اگر تحمل درج خوبی های ولاتمان و ذکر مختصری از خاطرات شخصبت های معنوی این دیار داردید اندکی صبر کن که تاریخ همه چیز مشخص خواهد کرد. یاحق مددی
راستی به مادربزرگ بگوئید:
سپیده که سر زد همه چیز تمام شد
از سیر تا پیاز ...
حتی رختخوابت هم روی زمین پهن نیست
آخر اتاقی در کار نیست
همه چیز مثل خودش بایگانی یادها شدند
تنها یک خیابان ویرانه مانده و
یک عمر خاطره.
در جواب یک دوست باید بگم ، برادر من، از وقتی این سایت که با هزینه شخصی آقای بیگ زاده درست شده در وصف تمام اشخاص حقیقی و حقوقی اعم از بچه کیچه، تا برزگان بیشه دراز که به حق یا نا حق از اینکه شایستگی دارند یا ندارند تعریف و تمجید شد و قضاوت را به همولایتی هایمان میزاریم که شایستگی ستایش داشتند یا نه؟ مطلب بعد اینکه کجا و کی ایشون، این سایت روکه متعلق به خودش است رو مصادره کردن؟ در صورتی که این سایت یک سایت کاملا شخصیه و میتونن صبح تا شب در وصف خانواده خودشون بنویسند، شما هم برای خودت مطلب در مورد پدر مادرت بنویس و بفرست برا سایت با توجه به شناختی که از بیگ زاده دارم شک نکن آن رو توی سایت نمایش می دن تا همه ی ما با پدر مادر بزرگوارت آشنا بشیم و کمتر از......... این جور نظرات رو بدی وبه آرزوهای دیرینت که نمی دونم چه.... هست برسی. و یا یک سایت درست کن و مطلب مرد نظرت رو در اون درج کن.هرچند این مطالب رو خود آقای بیگ زاده ننوشتن و دیگران در وصف پدر مادر مرحومش به رشته تحریر در آوردن. من متعجبم که شما چطور این موضعگیری رو کردین و بر چه مبنا؟ وچنانچه پدر بزرگوار ومادر پاک سیرت شما زنده هستند خدا حفظشان کند و اگرم در قید حیات نیستند خدایشان بیامرزد ولی مطمئن باش اگر از این کار شما باخبر شوند، تشری که به آقای بیگ زاده گفتی به شما میزنند که بیخود و بی جهت موضعگیری کردی ، اصلا تو این عزیزان رو میشناسی؟ و مطلب آخرم اینکه جناب یک دوست ، شما در ...... که قضاوت کنید.
مردمان عیب بگیرند زین اسمو ندانند که شما، از فرط طلب فکر، ..... گشته ای...
انسانهای ..... برای خوردن و پوشیدن زندگی می کنند،در حالی که انسانهای عاقل می خورند و می نوشند تا زنده بمانند.
*********************************
نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمی کند
کسانی هستند که
هرگز تکرار نمی شوند.
او برای ما از جنس
همان نبودن ها و تکرار نشدنی هاست...
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا درگر مادر گیتی چو او فرزند بزاید. روح مادرتان شاد و یاددش گرامی.
سپاس دوست عزیز قسمتهایی از مطلب شما پخش نکردم// بیگ زاده
محترمتان می باشد وسوم اینکه مطمئن باش اگر
چنانچه پدر بزرگوار ومادر پاک سیرت شما زنده بودند بهتون تشر می زدند که یک مقدار بزرگ منش وتو دار باشین واینقده فقر عاطفیتان رو
فریاد نزنید.یاعلی
سلام يك دوست چون اين نظرت مربوط بمن و خانوادم بود پخش ميكنم هر چند شايد ارزش پخش شدن نداشته باشه چون درپشت اين نظرشايد انساني باشد.....بگذريم دل را زكينه بيرون كن در مورد هزاران نفر مطلب و عكس دادم شعري هم براي مادرم سرودن... فرستادن منتشر كردم /چي را و كجاي بيشه دراز را مصادره كرديم در ضمن واسه اين مطلب هم آخر ماه از حقوقم كم ميشه...يا حق
و از اهالی امروز بود
و با تمام افق های باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید
مهر تو قوّت تن قوّت جانست مرا
در دل اندیشه تو گنج نهان است مرا
یک نگاه تو به از هر دو جهان است مرا
فارغم با تو زهر خوب و بد اى پاک سرشت
زیر پاى تو نهادست خدا باغ بهشت
مهرت اى ماه بمن نفخه جان مى بخشد
سخنانت به روان تاب و توان مى بخشد
راى پیر تو به من بخت جوان مى بخشد
آنچه دل مى طلبد لطف تو آن مى بخشد
اى مهین مادرم اى خاک رهت افسر من
سایه لطف تو کوتاه مباد از سر من
آنچه دارم همه از دولت پاینده تست
دیده ام نور ور از چهره تابنده تست
تا نهان در دل من مهر فزاینده تست
هرچه باشم دل و جانم بخدا بنده تست
جان چه باشد که به از جان و جهانم باشى
زانچه پندارم صدره به از آنم باشى
دل ز رخساره تابان تو روشن دارم
خاطر از گلبن خندان تو گلشن دارم
جان ز یُمن نفس پاک تو در تن دارم
از تو دارم همه نعمت ها کان من دارم
همه آثار وجودم ز وجود تو بود
بخدا بود من از پرتو بود تو بود
فارغم از غم ایّام چو غمخوار توئى
نشوم خسته بکارى که مدد کار توئى
نیستم رنجه زتنهائى چون یار توئى
دور تو گردم تا مرکز پرگار توئى
کوشش روز و شبم از پى آسودن تست
نى که من هیچ نیم بودنم از بودن تست
هر زمان کز غم ایام جگر خون باشم
در خط از خوى نکوهیده گردون باشم
سخت در شش درِ غم بسته و مسجون باشم
خاطر آشفته و دلخسته و محزون باشم
چون برویت نگرم جمله فراموش آید
لبم از شکوه فرا پیش تو خاموش آید
این چه لطفى است که در چهره ماه تو بود
وین چه حالى است که در چشم سیاه تو بود
وین چه رمزى است که در حال نگاه تو بود
از خدا خواهم پیوسته پناه تو بود
تا که همواره دلم را به نگه شاد کنى
وز غم و رنجش وارسته و آزاد کنى
روانشان شاد و کردارشان پر رهرو باد!