زمزمه ای زیبا از دوست خوب و با سلیقه ام( د.م) عاشق بیشه دراز
راهی نمانده
راهی نمانده جز،،، به غم رفته سر کنم**
یا آبروی خود به گناهی هدر کنم**
از من نخواه تو، که به جبران عشق تو**
معشوقه بازی و هوس دردسر کنم**
آیینه وار من که خودت را شکسته ای**
راضی نشو به اینکه بخواهم خطر کنم**
من در تمام عمر سی و چند ساله ام**
هرگز نبوده از خط پاکی گذر کنم**
وقتی، ز درد دوری تو کوه غصه ام**
باید که بشکنم همه را در بدر کنم**
بالابلند من، که حدیث نجابتی**
افسوس می خورم که ز رویت حذر کنم**
راهی دراز مانده و پای نرفتنم**
تا در مسیر قله قافت سفر کنم
اکنون که گوشه ی قفست چاره ی من است**
راهی نمانده جز،،، به غم رفته سر کنم.
دیدگاهها
شعراش خوبن ولی خودش.....
خودش هم شری هس//نبی اله
در قسمت انتقادات و پیشنهادات میتونی برای ایمیلم ارسال کنی با تشکر .
واقعا خیلی خیلی زیبا بود و پر از احساس . همیشه شاد و همیشه شعر گو باشی .
به به
چه شعر زیبایی بود واقعا لذت بردم. معلومه تراوشات ذهنی آقا یا خانم د.م. خیلی شاعرانه و زیباست.
اتفاقا این پیشنهاد خوبیه که هرکس اهل شعره شعرشو بفرسته سایر دوستان هم نظر بدن.
هم سایتی ادبی میشه هم سایتی تاریخی و اجتماعی.
آفرین آفرین خودت هم معرفی کن
سلام بفرست شعرات تا رو سایت بزنیم