یاد باد آن روزگاران
به نام خدا
یاد باد آن روزگاران ...،دوره دانش آموزی / قسمت 1
همانگونه که قبلا" وعده داده بودم بنا دارم خاطرات گذشته رااز دوران دانش آموزی و دوران معلمی را تا آنجایی که حافظه یاری نماید برای یادآوری شیرینی ها وتلخیهای گذشته و نیز آشنایی فرزندانمان با نحوه زندگی وکیفیت تحصیل و تدریس در گذشته،در چندین قسمت به رشته تحریر درآورده و به دوستداران خاطرات گذشته تقدیم نمایم،این خاطرات شامل دو بخش است :
بخش اول : خاطرات مربوط به دوران دانش آموزی در روستا
بخش دوم : خاطرات مربوط به دوران معلمی در روستا
آنگونه که قبلا" در مطلب دیگری گفته شد ، در بیشه دراز دبستان در سال 1341 تاسیس شد و در بین روستاهای بخش مرکزی اولین روستایی است که پس از تعطیل شدن مدرسه نصریان (1320-1316) ازوجود مدرسه برخوردار گردید. اولین معلم دبستان در سال تاسیس آن فردی از اهالی ایلام بنام آقای فتح الله حتمی (حاتمی) بوده است.
مدرسه بیشه دراز تا سال 1350فاقد ساختمان دولتی بود ومدرسه معمولا" دریک یا دو اتاق گلی روستایی فعالیت می نمود یکی از اتاقها محل اقامت واستراحت معلم واتاق دیگر به کلاس درس اختصاص داشت ،درصورتی که مدرسه فقط شامل یک اتاق بود ،در آن هم کلاس درس تشکیل میشد وهم معلم در آن بیتوته میکرد !
در سال 1348 توسط اهالی قطعه زمینی (محل فعلی ساختمان کودکستان) برای احداث مدرسه تعیین شد واهالی با هزینه خود سه باب اتاق بهمراه یک ایوان در آن احداث کردند هر تیره ( زیر مجموعه طایفه که شامل چندین خانوار است )عهده دار ساختن یکی از اتاقها گردید وساختمان یاد شده با سنگ وگل وبا سقف چوبی تکمیل ودر اختیار مدرسه قرار گرفت . ساختمان یادشده نسبت به همه ی ساختمانهای روستا شکیل تر واز معماری بهتری بهره مند بود بطوریکه برخلاف سایر ساختمانهای کاه گلی روستا دارای پنجره نیز بود و در محوطه آن یک سرویس دستشویی نیز ساخته شد ...(ادامه دارد)
مراد نصراللهی
دیدگاهها
میبوده -- تصفیه حساب شاید منظورشما تسویه حساب باشد -- زنده وحی که هردو یک معنی دارنداما یکی عربی ودیگری فارسی است
نتیجه گیری اینکه فضا را مساعد کنیم برای هرکسی که گنجینه ای از خاطرات در روستایمان است هرچند که ممکن است دررشته ادبیات فارسی نباشد شاید بخاطر ترس از بکار نبردن دستور زبان از بیان خیلی از خاطرات ناب خودداری کند. امیدوارم که خوانندگان این مطلب را فقط بین بنده وجناب محمدحسین خلاصه کنند واز مطلب اصلی یعنی خاطرات خوب استادمان منحرف نشوند خاطرات استاد را در شماره های بعدی دنبال کنیم ونظر سازنده و خوب بدهیم
از اظهار لطف همه ی دوستان سپاسگزارم، امید که این نوشتار بتواند واقعیتهایی که برای ما به خاطره تبدیل گردیده ، رضایت عزیزان را جلب نماید وبرای آنان مفید واقع شود .
در پاسخ عزیزی که سراغ برخی ازمعلمان را گرفته است
باید عرض کنم که آقای ذوالفقاری اهل اصفهان بودواز ایشان هیچگونه اطلاعی ندارم،آقای آزادی اهل ایوان هستند ومدتهاست که از او بی خبرم و
آقای کاوریزاده همشهری خودمان که مدتهاست در رومانی بسر میبرد .